کد مطلب:315303 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

شفای پسر تاجر بمبئی هند
آقای طاهر عباس، از طلاب حوزه ی علمیه ی قم، كرامت زیبایی را این گونه نقل می نماید:

در شهر بمبئی یك تاجر هندی، تنها یك پسر داشت كه او هم به بیماری مهلك مبتلا شده بود. آن تاجر برای معالجه ی آن پسر از هیچ معالجه ای فرونگذاشت. ولی هیچ فایده ای حاصل نشد. او افسرده، غمگین و مأیوس از شفای پسرش نشسته بود كه مردم می گفتند: این قدر پول برای معالجه اش صرف كردی حالا اگر این بچه را به بارگاه ملكوتی عباس علیه السلام علمدار كربلا ببرید - ان شاء الله - آنجا حتما شفا می یابد. چرا كه حضرت عباس علیه السلام باب الحوائج و دادرس مصیبت زدگان است.

آن تاجر به زودی از هند عازم عراق شد. به محض این كه به بارگاه ملكوتی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام رسید. بچه را به ضریح باب الحوائج بست و خودش به مسافرخانه آمد و خواب رفت.

وی در خواب می بیند كه مولای متقیان علی علیه السلام بر مسند خود تشریف فرما هستند و مردم می آیند و درخواست های خودشان را عرضه می نمایند، می بیند كه حضرت عباس علیه السلام تقاضای شفای پسرش را هم عرضه می نماید. ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: این دیر آمده، فایده ای ندارد.

حضرت عباس علیه السلام می گوید: این زایر است و یك آرزو پیش ما آورده، اگر ناامید برگردد دیگر به من باب الحوائج نگویید.



[ صفحه 576]



مولای كائنات درخواست آن پسر تاجر را می پذیرد. این تاجر از خواب بیدار می شود و به طرف حرم می دود، می بیند خادمان حرم به جهت حفاظت، پسرش را بیرون می آورند.

از شفای پسر خود خوشحال می شود. اباالفضل العباس علیه السلام را زیارت می نماید و خوش و خرم به كشور خود بازمی گردد.